بیا دست به کار شویم تو چشم هایم را فراموش کن من شعرهایت را.
بیا دست به کار شویم این بار من شعر میگویم تو تا میتوانی دور شو.
آنقدر دور که حتی سایه ی مرا هم نبینی.نه...
بیا آنقدر ساده از کنار هم بگذریم که از خاطرمان برود که همدیگر را میشناسیم.
راستش را بخواهی من بریده ام از هر چه زمینی ست...
می خواهم تنها باشم.تنهایی عالمی دارد برای خودش.
بگذار باییز امسال نیز تنها سر کنم.
می خواهم برگریزان چشمهای سرمازده ام را قاب کنم شاید توانستم باییزم را به نمایش بگذارم....
شاید هم بهاری آغاز شد!!!!!