برخوان غم چو عالمیان راصلا زدند/اول صلا به سلسله ی انبیا زدند
نوبت به اولیا چو رسید آسمان تبید/زان ضربتی که بر سر شیرخدا زدند
بس اتشی زاخگر الماس ریزه ها/افروختند و برجگرمجتبی زدند
وانگه سرادقی که ملک محرمش نبود/کندند ازمدینه وبر کربلا زدند
وز تیشه ی ستیز در ان دشت کوفیان/بس نخل ها زگلشن ال عبا زدند
بس ضربتی کزاوجگرمصطفی درید/برحلق تشنه ی خلف مرتضی زدند
اهل حرم دریده گریبان گشوده مو/فریادبردر حرم کبریازدند
روح الامین نهادبرسرزانوسرحجاب/تاریک شدزدیدننن ان چشم افتاب.